فکرم فقط در حساب خانه و اجارهاش کلنجار مىرود و عقلم دخل و خرج را مىسنجد.
و ارادهام در این تکرار خوردن و خوابیدن و خوش بودن، گرفتار شده است. از خودم و سرمایههایم ماندهام. اگر اینها را شناخته بودم، دیگر به کم قانع نمىشدم و اگر تجارتها و سودها را محاسبه کرده بودم، هیچگاه دوبار ضرر نمىدادم و از یک سوراخ دو بار گزیده نمىشدم. من با این همه پا، فقط تا توالت و آشپزخانه رفتهام و با این همه سرمایه، فقط بوق حمام خریدهام، آن هم در دهى که حمام ندارد و قدرت جذب این همه بوق را ندارد.
من از خانهى وسیع وجودم با قسمتهاى گوناگون و اطاقهاى متعدد، فقط به مستراحش چسبیدهام و به آن مشغول شدهام، در حالى که باید تمام این اطاقها منظم مىشد. همان طور که دست و پا و موى و اندامم را منظم مىکنم و پرورش مىدهم، باید دل و مغز و فکر و عقل و ارادهام و روحم را پرورش مىدادم و در جاى خود مىنهادم و در جاى خود به جریان مىانداختم