اگر آدمی برای وسعتی بیش ازهفتاد سال و با توجه به عوالمی دیگر-چه از روی احتمال وچه از روی یقین-بخواهد برنامه ریزی کند و بخواهد برای این استمرار و ارتباط حساب باز کند،دیگر علم وتجربه کارگشا نیست و قراردادها ومنافع مشترک،متزلزل و نامعلوم خواهد ماند.در این مرحله نه تنها علم که حتی عقل وقلب آدمی هم،کارساز نخواهد بود؛که علم وفلسفه وعرفان او کفاف این همه رابطه واین همه مشکل را نمی دهد.در این وسعت،آدمی به وحی وبه عهد نیاز دارد.