ما عاشق آفریده شدهایم و نه تنها عشق، که حرکت را، که فعالیت را با خود داریم.
ما عاشق آفریده شدهایم.
عشق را داریم، ولى معشوقهامان را انتخاب مىکنیم. عشق همیشه هست، آنچه که جابجا مىشود معشوقها و محبوبها هستند. در فاصلهى تولد تا مرگ، عشق همیشه جارى است و حرکت همیشه برپاست. ما نمىتوانیم از آنها جدا شویم که اینها در ساخت ما، در ترکیب ما حضور دارند. ما تنها مىتوانیم خودمان را با معشوقهامان مقایسه کنیم، و ما مىتوانیم معشوقهامان را با یکدیگر مقایسه کنیم و با این دو مقایسه، عشقهامان را رهبرى کنیم و معشوقهامان را انتخاب نماییم. ما گذشته از عشق و سوزمان، با فکر و شعور و با سنجش و مقایسه هم همراه هستیم، تا هنگامى که فقط از همان عشق و همان حرکتمان استفاده مىکنیم و تسلیم عشق و شورمان هستیم و دنبال هوسمان مىگردیم، ناچار به بحرانها و درگیرىهاى درونى مبتلا مىشویم.