مغازه ای که قفسه بندی شده و تنظیم گردیده ، جنس های زیاد آن ، به راحتی در دسترس قرار می گیرند . اما دکه های شلوغ که اجناسشان پخش و رها وزیر پا افتاده است ، دست و پا گیر و خستگی زا و وقت کش هستند.
دل هایی که بر اساس اهمیت حادثه ها ، کارها را ، رده بندی کرده اند ، در حالی که هزار کار دارند ، بیش از یک گرفتاری برایشان نیست ؛چون در یک لحظه ، گرفتاری ما فقط مربوط به آن کار و آن حادثه ای است که اهمیت زیادتری دارد و ضرورت بیشتری .
اگر تمام کارها را انجام بدهیم و این یک کار ، بماند ، کاری انجام نداده ایم و بار خود را نگذاشته ایم و اگر آن یک کار را ، فقط همان را ، بیاوریم ، دیگر حرفی برای ما نیست و باز خواستی نیست . و همین است که دیگر سیل حادثه ها و انبوه کارها ، ما را خرد نمی کند وبه بازی نمی گیرد............................